آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

آرشیدا نینی کاتوری میشود

یه سلام گرم و  یه عذر خواهی بابت تاخیری که در گذاشتن این پست داشتیم.   این روزا خیلی سرمون شلوغ بود. اومدن بابایی آرشیدا و خریدهای عید و خریدهای تولد دخملی و اومدنمون به شمال و ....   خلاصه همش درگیر بودیم و نشد بیایم خبرهای جدید رو بهتون بدیم.   آ رشیدا جوجو  با اومدن بابایی دومین دندونش که دندون بالایی از سمت چپ میشه رو دراورد. والان فکر کنم که بغلیش هم قصد بیرون اومدن داره چون لثش متورم شده.   دخملی داره حسابی دندون دار میشه. یه مدت خیلی بی اشتها بود و هیچی نمیخورد حتی شیر مامانی رو.   دیگه حسابی ما رو حرص میداد و بداخلاقی میکرد سر این دندونهای ...
2 اسفند 1391

آرشیدا و صبا جون

امروز که اولین روز از ماه یازدهم زندگی آرشیداست. دختر خاله من( مریم جون) اومدن خونمون. مریم جون یه دختر خانم داره به اسم صبا جون که الان کلاس پنجمه و بعد از آرشیدا و پریا جون کوچیکترین عضو خانواده مادری منه. آرشیدا خیلی باهاش جور شده بود و کلی با هم بازی کردن تا جایی که کوچولوی ما حسابی خسته شده بود و خوابش میومد ولی نمیخواست بخوابه و فرصت رو از دست بده. خلاصه به زور خوابوندیمش و یه چرت 1 ساعته زد. اینم چند تا عکس از آرشیدا و صبا جون:   ...
13 بهمن 1391

10 ماهگی مبارک

آرشیدای ناز من امروز 10 ماهه شد. بردمت دکتر واسه چکاپ نفسم. اونجا خیلی شیطونی کردی و خانم دکتر فهمید چقدر شیطون و بلایی. با اینکه این ماه هیچی وزن اضافه نکردی ولی قد کشیدی و قد و وزنت روی نمودار خودش هست. وزنت روی صدک50 و قدت روی صدک85. وزنت توی 10 ماهگی8500 و قدت73 بود. البته این ماه بخاطر رویش دندونت اشتهات کم شده بود و 2 هفته ای لب به سوپت نزدی. ولی خانم دکتر با دیدن شیطنتت گفت من از وزن گیریش راضی ام با این تحرکی که این داره. منم یکم خیالم راحت شد. برات آزمایش خون هم نوشت که میخوام 10 روز دیگه که بابایی اومد بریم انجام بدیم. از الان استرسش رو گرفتم. شیطون و بلایی مثل همیشه. ...
12 بهمن 1391

عکس تولد 7 سالگی پریا جون

روز 21 دی ماه تولد پریا جون دختر دایی کوچولوی من بود که 7 ساله شده. کوچکترین عضو خانواده مادری من قبل از آرشیدا.( تولد اصلیش 19 دی ماه هست) اون روز من و باباییش آرشیدا رو به اولین مراسم تولدی که دعوت شده بود بردیم. با اینکه همون روزایی بود که آرشیدا لثش متورم بود و داشت دندونش بالا میومد و درد داشت بهمون خوش گذشت. اینم عکس اون شب که دایی حمید لطف کرد و برام میل کرد. دختر خانم خوشگل وسطی پریا جونه که تولدشه. بقیه هم دوستانش هستند   چند تا عکس از این روزای آرشیدا رو هم در ادامه مطلب ببینید. از وقتی دندون دار شده لبشو گاز میگیره با دندونش. اینم یه دونه دندون آرشیدا گلی ...
7 بهمن 1391

چرا نمیخوابی؟؟؟؟

سلام جوجوی مامان. 9 روزه دیگه شما 10 ماهت هم تموم میشه. روزا دارند تند تند میگذرند ولی سختی ها هنوز هستند. نگهداری ازت واقعا سخته. بی خوابی هات هم که دیگه نگم. دیشب ساعت 3 نصفه شب خوابیدی و 5 با صدای ساعت مادر جون برای نماز بیدار شدی و نیم ساعت طول کشید تا بخوابونمت. دوباره 7 بیدار شدی و این دفعه 2 ساعت طول کشید تا بخوابونمت. دوباره 10 بیدار شدی و تا الان بیدار بودی. الانم بعد از یه حموم حسابی لپای کوچولوت گل انداخته و خوابیدی. مامان فدات بشه چرا نمیخوابی؟؟؟؟ مامان از کم خوابی بیزار بود ولی تو کم خوابم کردی. آرزو دارم مثل قبل بتونم راحت تا ظهر بخوابم. ولی دیگه فکر نکنم هیچوقت بش...
3 بهمن 1391

شیطنت های ماه 10

سلام به قند عسل شیکر پاره مامان. بابایی رفت و من و تو پیش پدر جون و مادر جون مهربونت هستیم. خیلی شیطون بلا شدی. شبا تا پدر جون تشکشون رو میاره ذوق میکنی و میای روش هی غلت میزنی. میخندی و صورتت رو توی متکا و پتو فرو میکنی. خلاصه انقدر ورجه وورجه میکنی که خسته میشیو خودت هم خوابت میگیره. هرجا که باشی اگه با خنده بگم آرشیدا بیا و دستم و طرفت تکون بدم با خنده سریع میای و خودت رو تو بغلم پرت میکنی و سرت رو بهم فشار میدی. خیلی دوست دارم شیرینم. یه مدت یه کاری رو میگفتم نکن نمیکردی ولی الان اصلا نگاهم نمیکنی و به کارت ادامه میدی. خودت رو به نشنیدن میزنی. نمیدونم چه کار کنم حرفمو گوش بدی؟؟؟؟!!!( دوستان اگه پیشنهادی در این زمینه...
24 دی 1391

رویش اولین دندان شیری

انار   دونه   دونه ،  آرشیدای یه دونه صاحب یه دندونه ، شکارچی قندونه از اونجاییکه بی خوابی های شبانه آرشیدای ما ادامه دار شد و شد عادت شبانه و توی روز هم بد اخلاق و بی حوصله بود ، روز 4 شنبه 20 دی ماه در سن 9 ماه و 8 روزگی وقتی داشت میخندید مامان یه سفیدی روی لثش مشاهده کرد و پس از بازدید ورم هم مشاهده و تایید شد و شک ما به دندون دراوردن آرشیدا زیاد شد. تا امروز صبح که دیدیم ورم بیشتر شده و سفیدی دندون یکم پیداست. باید نهایت تا یک هفته دیگه از لثش بزنه بیرون. در کنار شادی ما برای دندون دار شدن آرشیدا ناراحتیم که دخملی خیلی درد میکشه و ما نمیتونیم براش کاری بکنیم. وقتی بیقراری...
22 دی 1391

بی خوابی کودک 9 ماهه

سلام عزیزم. اومدم برات از امشب بگم که من و بابایی یه حموم حسابی بردیمت و ساعت 9 از حموم اومدی. خیلی تو حموم باهات بازی کردیم و به قول خودمون خستت کردیم. ازت فیلم هم گرفتیم که میخواستی آب رو بگیری. ساعت 10 طبق پیش بینی خوابیدی. ولی............. ساعت 2 که بابایی در آستانه خواب بود و منم میخواستم بخوابم بیدار شدی. هر چی بابایی رو پاش گذشتت نخوابیدی. یه ذره گذشتیم بازی کنی بعد دوباره روی پا گذشتیم خوابیدی بعد اومدم بهت شیر دادم که بیدار شدی. دوباره روی پام گذشتم خوابیدی. گذشتمت سر جات و رفتم کارامو بکنم بیام بخوابم که دیدم بیدار شدی و نشستی و داری با تشک تعویضت بازی میکنی. شاخم درومد!!! بچه مگه تو خواب...
18 دی 1391

9 ماهگی مبارک

امروز آرشیدای من 9 ماهش تموم شد و پا توی 10 ماهگی گذشت. در اصل 18 ماهه که پیش ماست و با وجودش گرمای زندگی ما رو زیاد کرده و بعضی وقتا تا مرز آتیش زدن کشونده.ههههههههه دور از شوخی بدون آرشیدا لحظه ای نمیتونم. حتی فکرش هم برام سخته. خیلی دوسش دارم . هم من هم باباییش. هم خاله و عمه هاش. هم پدر بزرگها و مادربزرگهاش. همه عاشقشن. چون از هر دو طرف هم اولین نوس خیلی شیرینه برای همه. خلاصه جیگر مامان داره به یک سالگی نزدیک میشه. اینم چند تا عکس از این روزهای دخملی شیطون من: در ادامه مطلب عکسها رو ببینید.   امروز آرشیدای من 9 ماهش تموم شد و پا توی 10 ماهگی گذشت. در اصل 18 ماهه که پیش ماس...
12 دی 1391