آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 27 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

غلت زدن آرشیدا

1391/5/6 14:29
نویسنده : سمانه
712 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم. خوبی نفسم؟

پریروز بدترین روز زندگیم بود. شما چون میلی به شیر خوردن نداری و فقط تو خواب شیر میخوری بردیمت دکتر.

دکتر هم برای شما آزمایش خون و ادرار و عکس از معده نوشت. ما هم از همه جا بی خبر رفتیم آز خون رو انجام بدیم. اگه میدونستم انقدر اذیت میشی عمرا میبردمت.

خلاصه بعد از سومین بار سوراخ کردن دست شما یه سرنگ خون ازت  گرفتن. من هم همراه شما کلی گریه کردم. شما هم انقدر گریه کردی که تو ماشین شیر خوردی و از حال رفتی. از ساعت 7 غروب  تا خود صبح خوابیدی و فقط هر 2 ساعت بهت شیر دادم که گرسنه نشی.

یاد گریه هات میفتم دلم میترکه از غصه. ایشاللا دیگه لازم نشه آزمایش بدی عسلم.

خونه بابا جونت بودیم و اونها هم برای تو خیلی غصه خوردن. بمیرم الهی دستات کبود شده.

عمه سمیرا جونت این بار هم واسه شما 2 تا پیرهن خیلی خوشگل دوختن. بعدا عکسشون رو میذارم.

راستی خبر خوش اینکه 3 روز پیش(3 مرداد یعنی 3ماه و 22 روزگی ) اولین غلت کاملت رو زدی و امروز هم چندین بار زدی. خیلی دوست دارم نفسم. دیگه تا میذاریمت زمین  خودت رو به پهلو میکنی که بری واسه غلت.

تو نازترین خوشگلترین شیرینترین....... دختر دنیایی واسه مامان و بابا.

دوست داریم و تک ستاره آسمون دل ما تویی .بوسسسس برای عشقم.

اینم عکس چند روز پیش خونه خاله مهدیه و عمو مسعود:

115روزگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

خاله ریحان
6 مرداد 91 17:02
ای جونم ارشیدا که خون دادی...نازی ایشالله زود خوب شی...خاله بخوره تورو که انقد کولیی...مامانش توام باید خیلی قوی تر از اینا باشیا....


آتنا مامان روشا
7 مرداد 91 11:13
الهی نانازم ان شاالله که هیچی نیست خوب میشی منم روشا سه روزه بودم برای زردی بردیم آزمایش دستش کبود شد کلی گریه کردم و کلی فحش دادم به اون کسی که ازش خون گرفته بود


مامان تسنیم
7 مرداد 91 12:44
واییییی ....بمیرم ....من هم این لحظات سخت را تو چهار روزگی تسنیم تجربه کردم برا آزمایش زردی...بعد هم که دو بار بستری شد و روزی دو سه بار ازش خون میگرفتن...خیلی سخت بود... حالا چیزی که نبود؟
الهام مامان آوینا
7 مرداد 91 15:34
سلام. الهی هر چی بلا هست از شما فرشته های اسمونی دور بشه. خاله ناراحتم کردی. چرا؟


سوسن
7 مرداد 91 16:32
ماشالا به دخترمون چقد بزرگ و نانازی شده. الهی عزیزم ایشالا که جواب آزمایش هات خوبه و هیچ مشکلی نداشته باشی. مامانی خیلی از نی نی ها تو خواب فقط شیر میخورن بد به دلت راه نده ایشالا که هیچ موردی وجود نداره. مواظب آرشیدای شیطون و خوشکلم باش. میبوسمش
آتنا مامان روشا
8 مرداد 91 10:20
مرسی از نظر لطفتون
مامان رومینا
8 مرداد 91 17:44
آخی نازی بمیرم که ازش خون گرفتن.میدونم که خیلی اذیت شده 2بار هم از ومینا گرفتن حالتو درک میکنم مامانش.خیلی سخته میمونی بچه رو آروم کنی یا جلو گریه کردن خودتو بگیری.ایشالا که آزمایشاش نرمال باشه و چیزی نباشه
راحله(مامان هوراد)
9 مرداد 91 17:36
عزیزم دلمممممممممم الهی زود خوب شی قربون دستای کوچیکت که کبود شد سمانه جونم متاسفانه ایندفعه بر عکس دفعات قبل هوراد بعد از واکسن اذیت شد و بی قراری میکرد.البته شاید علت بی قراریش سفر بود....امیدوارم ارشیدا جون اذیت نشه
سیا کیا
12 مرداد 91 18:43
ای جونمممم چه دخمل خوش تیپیییییی افرین به دخملمون زرنگ خانوم غلت میزنه بوسسس واس سمان این غلتا دردسره ویانا سرش خورد به میله ی تختش کلی گریه کرد الان ههههه
الهه مامان روشا جون
23 مرداد 91 0:24
جیگر خاله غلت زدنت مبارک.آفرین بهتتتتتت چه لباس خوشگلی تنت کردی خوردنی بودی خوردنی ترم شدی سمانه جون دلم سوخت واسش یاد روشا افتادم وقتی به دنیا اومده بود زردی داشت ازش خون گرفته بودن دست بچم کبود بود -جیگر منم کبابببببببببببب چند وقت پیشا دکترش گفت همه بچه ها بعد از یک سالگی باید آز خون و ادرار بدن روشا داره 13 ماهش تموم میشه من از ترسم نبردمش واسه آزمایش.