11 ماهه شیرین ما
دختر ناز مامان 11 ماهه شد. شیرینتر و بامزه تر از همه عمرش شده.
خیلی بلا شده و کلی از کاراش میخندیم.
میره قایم میشه پشت در و بغل مبل و وقتی دنبالش میگردیم و صداش میکنیم با ذوق توی چشممون نگاه میکنه تا نگاهش کنیم و با جیغ بگیم پیدات کردم. بعد کلی خوشحالی میکنه و تموم وجودش میخنده.
مامان فدای خنده هاش که زندگی میده بهم.
راستی یه خبر مهم اینکه روز جمعه 11 اسفند در سن 10 ماه و 29 روزگی یعنی آخرین روز از ماه دهم زندگیش اولین قدمهاش رو برداشت و صندلی رو ول کرد و 3 قدم کوچولو اومد جلو تا بپره بغل مامانیش.
من و باباش کلی ذوق کردیم و بغلش کردیم و فشارش دادیم. بعدش هر کاری کردیم که بازم راه بره و ازش فیلم بگیریم نرفت.
شنبه یعنی فرداش هم یکبار این حرکت رو انجام داد و بازم ما رو خوشحال کرد.
امروز هم اومدیم تهران خونه پدرجون آرشیداو فردا بابایی میره ماموریت و عید رو پیش ما نیست.
1 ساعت پیش هم 3 قدم حرکت کرد و پدر جون و مادر جونش هم دیدن.
خلاصه هر چی نقشه میکشیم خانم راه بره یهو میشینه و چهار دست و پا میاد سمت هدف.
اینم چند تا عکس:
بقیه عکسها رو در ادامه مطلب ببینید.