3 هفته انتظار تا...
سلام دخترکم. خوبی نفس مامان؟
3 هفته دیگه مونده تا شما دختر عزیزم از توی دلم دربیای و بیای تو بغلم.
فقط تصورشه که تحمل این روزا رو برام راحتتر میکنه.
از حال و هوای این روزام برات بگم که هرروز انگار یک ماه میگذره برام. بخصوص که بابایی هم نیست تا بهم روحیه بده و بتونم باهاش درددل کنم.
خیلی دلم گرفته این روزا و بی تاب اومدن بابات هستم.
از ماموریتش متنفرم تو این شرایط. تو ماه نهم بارداریم 25 روز ازم گرفتنش.
الان که اینا رو مینویسم داره اشکام میریزه. این روزا خیلی بیتاب شدم و همش گریه میکنم.
ولی از مامان وبابام مخفی میکنم که نفهمن به من چی میگذره. تو دلم کلی غصه دارم که به هیچکی نمیتونم بگم. امروزم رفتم تو حموم و کلی گریه کردم و باهات درددل کردم.
حتی حوصله رفتن به نینی سایت رو هم ندارم.
به خودم میگم اینطوری نکن افسردگی میگیری ولی دست خودم نیست. حال جسمیم هم خوب نیست.
این سرماخوردگی دست از سرم برنمیداره. امروز هم همش سرگیجه داشتم.
خلاصه مامان خیلی داغونه. دعا کن واسم زودتر خوب بشم.
فردا باید برم سونوگرافی. ایشاللا با دیدنت حالم بهتر بشه.
خیلی دوست دارم به امید دیدن روی ماهت زنده ام عزیزم. مواظب خودت باش و برای مامان دعا کن و با تکونات خوشحالش کن.بوسسسسسسسسس برای دخترم.