47 روزگی
سلام به همه دوستان وبلاگیم. اونایی که میشناسمشون و اونایی که خواننده خاموش هستن.
از دخترم براتون بگم که هر روز شیرینتر میشه و به مامان وابسته تر.
همش میخاد تو بغلم باشه و توی بغلم بخوابه. بعضی شبا خیلی خوب میخوابه و بعضی شبا دیر میخابه و اذیت میکنه.
درکل عسل مامان و باباس و براش میمیریم.
امروز 2 بار بیرون بردیمش یه بار صبح و یه بار غروب. حسابی ددری شده و تو ماشین میخابه.
شام هم بیرون خوردیم و دختر نازم تو کالسکش خوابید و غذا خوردن مامان و بابا رو نگاه کرد و حتی نق هم نزد. اولین بار بود که سوار کالسکه شده بود براش جالب بود.
اینم چند تا عکس جدید این روزاش:
این خونه بابا جونش هست که هر دفعه میره اونجا خواب آلو میشه و همش خوابه.
اینم عروسک آرشیداست که ادای آرشیدا رو دراورده.
اینم آرشیدا و دوستاش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی