سلام عزیز دل مامانی. این اولین چیزیه که بعد از به وجود اومدن تو مینویسم. من 16 روزه که فهمیدم تو توی دل مامانی. اولاش مطمئن نبودم تا دوباره آزمایش دادم و دیگه مطمئن شدم که هستی. نمیدونی چقدر خوشحال شدم. نمیدونی چقدر از خوشحالی گریه کردم. خیلی دلم میخواست که باباییت کنارم بود و با هم شادی میکردیم ولی اون ماموریت بود مامان از روز اول با تو تنها بود. البته از بابایی دلگیر نباش. بابایی داره کار میکنه و دوریه من و تو رو تحمل میکنه که پول دربیاره و برای تو لباسا و اسباب بازیهای قشنگ بخره.... خوشگل مامان اولین کسایی که فهمیدن تو اومدی تو دل مامان، مادر جون و پدر جون بودن. خیلی خوشحال شدن و ذو...