آرشیدای بامزه
میخوام کارا و حرفای بامزه آرشیدا رو تا یادم نرفته بنویسم. البته خیلی هاش یادم رفته.
بهش لقمه نون پنیر دادم بخوره. تو دهنش یه دور چرخونده بعد دراورده به من میده میگه مامانی بخور. میگم لقمه شماست خودت بخور. میگه نه بخور اجازه میدم.
داشتیم عکس میدیدیم بهش میگم وای چقدر دلم تنگ شده روی شنای ساحل پا برهنه قدم بزنم. میگه ا دلت تنگ شده. میگم آره. میگه دوست داری ساحل رو؟ میگم آره. میگه فردا میبرمت. بخوابی بیدار شی میبرمت.
یه روزی دلم گرفته بود و با هم رفته بودیم پشت بوم. بهش گفتم دلم گرفته میخوام گریه کنم. گفت چرا؟ گریه نکن. من که دوست دارم برات این همه زحمت میکشم. آوردمت پشت بوم....
یه روزی دیدم یه چیزایی مثلا میذاره روی دشکش و پتو رو میکشه روش. گفتم چین اینا؟ گفت برادر و خواهرمن. خوابیدن. گفتم برادر و خواهر که الکی نیست. باید مثل رادین و امیر علی بیاد تو شکم مامان بعد تو بیمارستان بدنیا بیاد و اونوقت هم کوچولو هست و میمی میخوره بزرگ میشه بعد با هم بازی میکنید. حالا دوست داری برادر خواهر بیاد شکم مامان؟ گفت نه نمیخواممممممممممممم.
اومده میگه مامان گوشیم زنگ خورد. میگم کی بود؟ میگه پارمیدا بود.
امروز بعد از خودن بستنی دست مامانم رب گوجه دید. میگه بده بخورم. گفتم حالت بد میشه بستنی خوردی. بیخیال شد. نیم ساعت بعد بابام بهش انگور میده میگه بیا بخور. میگه نه حالم بد میشه.
تو بیرون باد میومد میگه هوا باد نزن موهام خراب میشه مامانم شونه کرده.
بابای متین براش تبلت خریده بهش میگه متین مبارک باشه تبلت خریدی. خیلی خوشگله.
متین رو جلوی در دیده میگه بیا تو. خواهش میکنم.
متین یه عروسک بهش داده و میگه اینو برای آرشیدا خریدم. آرشیدا میگه مرسی متین برام خریدی. خیلی باحاله. وقتی متین رفت عروسک رو بغل کرد و گفت متین برام خریده. مبارکم باشه. بعدا از مامان متین پرسیدیم که قضیه عروسک چیه. گفت که مال بچه یکی از فامیلاشون بوده که اینجا جا مونده و باید بهش بدن.
من موندم اینا در آینده چی میشن.(جهت یادآوری آرشیدا 2 سال و متین 4 سالشه)
وقتی آب میریزه روی لباسش چون تابستونه بهش میگم اشکالی نداره خنک شدی. اون روز لیوان آب رو خالی کرد روی فرش بعد گفت اشکالی نداره فرش خنک شد.
دیگه ذهنم یاری نمیکنه.
خوب بریم سراغ عکس
عکس جامونده از بام سبز لاهیجان
این لباس رو خودم براش دوختم.
متین و آرشیدا
اینجا این مدلی نشسته بود و گفت مامانی قورباغه شدم برام عکس بگیر.
بچم در حال آشپزی
حیاط خونه خاله مینا اینا