روز مادر و 13 ماهگی نازگلم
روز مادر رو به همه مامانهای مهربون و فداکار به خصوص مامان خودم و همسرم که از بهترین مامانهای دنیا هستن تبریک میگم.
یه تبریک ویژه هم به مامانهای دوستای وبلاگی آرشیدا جون. امیدوارم سالیان سال سایتون روی سر فرزندانتون باشه.
امسال بابایی آرشیدا روز زن و مادر پیشمون نبود و من یکم دلم گرفته بود.
ولی شبش آرشیدا برای اولین بار وقتی گفتم مامان رو بوس کن اومد لپمو بوس کرد. خیلی خوشحالم کرد این کارش و از هر هدیه ای برام شیرینتر بود. یکی از بهترین بوسه هایی بود که گرفتم. خدایا شکرت که این نعمت رو بهم دادی تا بوسه فرزندم رو احساس کنم.
مرسی خدا جون که منو مادر کردی.....
خوب از روز مادر که بگذریم میرسیم به 13 ماهگی عسل مامان.
امروز آرشیدا 13 همین ماه زندگیش رو هم تموم کرد.
دیروز با مادر جون بردیمش پارک ولی شارژ دوربین تموم شده بود و نتونستم ازش عکس بگیرم.
فقط قبل رفتن ازش عکس دارم. خیلی بهش خوش گذشت. توی راه من و مامانم دستاشو گرفتیم و خودش راه اومد. کلی الکی میخندید توی راه. هر کی میدیدش از خندش میخندید. سوژه ای شده بود توی خیابون.
اینم چند تا عکس جدید از شیطونیاش:
اینجا داره بینیش رو نشون میده.
جدیدا تا کشوم رو باز میکنم میاد توش میشینه و با بدبختی باید درش بیارم.
اینجا هم داشتیم میرفتیم پارک که متاسفانه شارژ دوربین تموم شد.