آرشیدا بلا
سلام به همه دوستای گلمون.
آرشیدا خوشگل مامان خیلی بلا شده. همش داره از خودش صدا درمیاره و دست و پا میزنه.
زیاد رو زمین نمیمونه و همش میخاد تو بغل باشه. عاشق بیرون رفتنه. وقتی هم خیلی گریه میکنه پدر جون میبرش از پنجره بیرون رو نشونش میده موقتا ساکت میشه.
دستاش که خوراکشه همیشه تو دهنشه. لب پایینشم جدیدا میخوره.
امروز برای اولین بار 2 تایی رفتیم بیرون. نفسم تو کالسکه خوابید و ما رفتیم بانک خاله سمیه . اونجا بیدار شد.
همکاراش کلی قربون صدقش رفتن. اونجا وقتی خاله سمیه از دستگاه پول شمار استفاده کرد زد زیر گریه.
از صداش ترسید.
خلاصه که سوژه ای شده بود تو بانک.
راستی پریروز داشتی نق میزدی بابایی زنگ زد. گوشی رو گرفتم دم گوشت باهات صحبت کرد و قربون صدقت رفت توام ساکت شدی و خندیدی. بابایی خیلی خوشحال شد.
مرسی عسلم که خوشحالش کردی.
خیلی دوست دارم و بدون تو لحظه ای نمیتونم.....
اینم چند تا عکس جدید:
اینجا خانمی داره بیبی انیشتین میبینه.
از اینجاش خوشش اومده و میخنده.
از اینجاش خوشش نیومده و داره خودش رو میاره بیرون از کریر.
اینم حالتهای مختلف آرشیدا در عرض 5 دقیقه.