رویش چهارمین مروارید
پریشب خیلی بد خوابیدی. 11 شب خوابیدی و 1 بیدار شدی و به هیچ وجه زیر بار خوابیدن نرفتی و مجبور شدم برقا رو روشن کنم و باهات بازی کنم تا 4.5 که دیدم خیلی چشمات رو میمالی به زور و گریه خوابوندمت.
طبق عادت دندونهای قبلیت و تب چند روز پیشت حدس زدم که باید فردا منتظر دندون جدیدت باشم.
و همون طور که حدس زده بودم فردا (16 اسفند)دیدم تیزی دندون چهارمت( بالا سمت راست) زده بیرون.
اون شبش هم خوابت خوب نبود و دیشب رو بعد از 2 شب خوب خوابیدی شکر خدا.
الان 4 تا دندون داری که هر کدوم یه اندازه هستن. چون با هم در نیومدن.
ایستادنت خیلی بیشتر شده و راه رفتنت هم همون 4 تا قدم رو روزی چند بار میری. ولی اگه یه دستت رو بگیرم قشنگ تو خونه راه میری و خسته هم نمیشی.
برست رو برمیداری و روی موهای من میکشی. گوشی تلفن رو برمیداری و میدی پدر جون.
عینک مادر جون رو برمیداری و میذاری جلو چشم خودت. خیلی کارای بامزه دیگه هم میکنی که یادم نمیاد. خیلی خوردنی و شیرین شدی خلاصه.
اینم چند تا عکس که امروز ازت گرفتم.
آرشیدا در حال مطالعه
بقیه عکسها رو در ادامه مطلب ببینید.
خودش کتاب برمیداره از قفسه و ....
تا جایی از بدنش رو لخت ببینه خودشو میکنه.
اینم دست زدنش