تولد سه سالگی
عشق و عمر مامان امروز سه ساله شد.
تولد هم که براش نگرفتیم امسال. فقط بیرون بردمش و چند تا چیز که دوست داشت براش خریدم و کلی بادکنک گرفتم براش. باباش هم امروز و فردا شیفته و نیست.
دیروز توی ماشین بهش میگم عشق مامان کیه؟ میگه آرشیدا. گفتم نه عشق مامان باباییه. دخترم کم نیاورد و سریع گفت پس منم عشق بابایی هستم.
سر همه مهمونا رو میبره با بلبل زبونی هاش و البته دلشون رو هم میبره با شیرین زبونیهاش.
رفتیم شمال عمه های آرشیدا و شوهراشون هم بودن با همدیگه خوش گذشت حسابی. ولی برگشت یه تصادف کوچولو داشتیم که از دماغمون دراورد. البته خداروشکر که بخیر گذشت.
اینم تولد بادکنکی دخملم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی