8 ماهگی
آرشیدای نازم 8 ماهه شد.
باورم نمیشه 8 ماه تموم از بودنش کنار ما میگذره.
خدا رو شکر میکنم که یه فرشته کوچولو از آسمونا واسه ما فرستاد و زندگی شیرین من و باباش رو از عسل هم شیرینتر کرد.
اگه این فرشته کنارم نبود نمیدونم چجوری میتونستم دوری های یک ماهه همسری رو تحمل کنم.
خیلی دوسشون دارم . عزیزترین زندگیم هستند این پدر و دختر ناز.
ایشاللا همیشه سالم و شاد کنار هم زندگی کنیم و همیشه خاطره های خوش باشه از گذشته مون.
خوب دخمل من این روزا همون بابا رو هی میگه. یه بار هم خاله گفت. ( آله) دیروزم که داشتم با باباش حرف میزدم گوشی رو دادم بهش و گفتم بگو الو بابا. اونم ذوق کرد و گفت اووو باااا باااا.
کلی ذوقیدیم من و باباش.
الانم بعد از شیطونیهای حسابی خوابیده.
عکساش رو تو ادامه مطلب ببینید دوستان.
آرشیدای نازم 8 ماهه شد.
باورم نمیشه 8 ماه تموم از بودنش کنار ما میگذره.
خدا رو شکر میکنم که یه فرشته کوچولو از آسمونا واسه ما فرستاد و زندگی شیرین من و باباش رو از عسل هم شیرینتر کرد.
اگه این فرشته کنارم نبود نمیدونم چجوری میتونستم دوری های یک ماهه همسری رو تحمل کنم.
خیلی دوسشون دارم . عزیزترین زندگیم هستند این پدر و دختر ناز.
ایشاللا همیشه سالم و شاد کنار هم زندگی کنیم و همیشه خاطره های خوش باشه از گذشته مون.
خوب دخمل من این روزا همون بابا رو هی میگه. یه بار هم خاله گفت. ( آله) دیروزم که داشتم با باباش حرف میزدم گوشی رو دادم بهش و گفتم بگو الو بابا. اونم ذوق کرد و گفت اووو باااا باااا.
کلی ذوقیدیم من و باباش.
الانم بعد از شیطونیهای حسابی خوابیده.
اینجا داره دسته مبل رو میخوره.
اینم حالتش وقتی میخاد از حالت ایستاده بشینه و دستشو میگیره جلوش و خیلی با احتیاط اینکارو میکنه. عاشق این کارشم.
اینم مدرک از ریختن لباسای رو رخت آویز
حالا میشینه نگاشون میکنه و میره.
اینجا هم لباسشو عوض میکردم که دیدم خوشحاله لخت شده ازش عکس گرفتم.
بعدش هم شیر خورد و خوابید. عین فرشته ها