آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 25 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

22 ماهگی

دخترم امروز بیست و دومین ماه زندگیت هم به پایان خودش رسید و درست 2 ماه دیگه وقت داری تا 2 ساله شدنت. زمان داره به سرعت میگذره و شما بزرگ میشی و ما از دیدن مراحل رشدت بهترین لذت دنیا رو میبریم. دیدن اینکه هر روز درکت شعورت فهمت از زندگی بالا میره و خواسته هات بزرگتر میشه. عاشقتم و میخوام توی لحظه ای که محکم بغلم کردی دنیا ساعتی بایسته و من ازش حسابی لذت ببرم. این روزا یکم سرما خوردی و آبریزش بینی داری و از دیروز سرفه های تکی هم بهش اضافه شده. منم از ترسم که نکنه گلوت چرکی بشه زود بردمت دکتر. دکتر گفت مشکل خاصی نداری و بهت همون شربت  پدی کاف و دیفن رو بدم که خودم داشتم میدادم. با دکتر یکم حرف زدی و دکتر متع...
13 بهمن 1392

چرمهای خوشگل

این پست رو مخصوص خاله ریحان گذشتم. این خواهر گل و هنرمند من داره کیفهای چرم دست دوز درست میکنه. اونم چقدر تمیز و قشنگ و با سلیقه. حالا خانم هنرمند و گرافیست ما از اونجا که خودش رشتش هم هنری بوده و استعدادش هم فوق العادس در این زمینه کاراش خیلی عالین و حرف ندارن. به همه دوستای گلم توصیه میکنم سری به وبلاگش بزنن. قیمتهاشم نسبت به دست دوز بودنش خیلی عالیه. www.chamanleather.blogfa.com ...
6 بهمن 1392

غیبت طولانی

سلاممممم ما بعد از یه غیبت طولانی که فکر کنم یک ماه و نیم شده باشه برگشتیم. واللا رفتیم شمال و اونجا وقت نت اومدن نداشتم به هیچ عنوان. از وقتی که برگشتیم هم نت خونه مامانم قطع شده بود و دیروز درست شده. هنوز وقت نکردم به دوستای گلم سر بزنم ولی بزودی میام و به همتون سر میزنم. دلم واسه نینیهای همتون یه ذره شده. الانم سر آرشیدا رو با تیوی گرم کردم و اومدم که وب خاک گرفتش رو آب و جارو کنم و روبراهش کنم با یه پست جدید و پر بار. انقدر ننوشتم که یادم نیست از کجا باید بگم و تو این مدت چه کارا کرده. اول بگم که دندونای نیشش با مصیبت درومد و الان 16 تا دندون داره. فقط میتونم بگم که خیلی بلا و بلبل و شیرین زبون شده. همه غش ...
6 بهمن 1392

بداخلاقیییییییییی

سلام. دخترکم این روزها خیلی بداخلاق و بد خواب و غرغرو شدی. چون داره دندونهای نیش پایینت درمیاد. نیشهای بالاییت تو ماه قبل درومدن. خیلی خیلی اذیتم میکنی. ولی چاره ای نیست تحمل میکنم بخاطر همه شیرین زبونیهات و کارهای دوست داشتنیت. برای هر چیز کوچیکی لج میکنی و کلی گریه میکنی و جیغ میزنی. متین پسر همسایه که همیشه میومد پیشت دیگه هیچ اسباب بازییت رو بهش نمیدی و هر چی برداره جیغ میزنی بده من و اگه نده کلی گریه میکنی و اشک میریزی. 2 بارم هلش دادی و گریش رو دراوردی. پریشب تو خواب شیر میخواستی چشم بسته گفتی میمی میخورم دربیار . کلی خندم گرفت ازین حرفت. وقتی هم نمیخوای دیگه بخوری میگی توش بذار . ...
20 آذر 1392

رادین 1 ماهه

امروز که 11 آذر بود من و آرشیدا رفتیم دیدن رادین 1 ماه و 1 روزه خاله سمیه. دفعه قبل وقتی 5 روزه بود با همسری رفتیم دیدنش و آرشیدا رو نبردیم. حسابی به رادین حسودی میکرد و نمیذاشت من بغلش کنم و خیلی بامزه وقتی خاله سمیه داشت آروغ رادین رو میگرفت اومد روی پای من دمر دراز کشید و به کمر خودش زد یعنی بزن پشت کمرم. چند روز پیش خوابش خیلی به هم ریخته شده بود و 3 نصفه شب خوابید و 12 ظهر بیدار شد و در طول روز با اینکه بیرون رفتیم و کلی پیاده روی هم کرده بود نخوابید. در کمال ناباوری ساعت 7/5 شب سر شام چرت میزد و همونجوری خوابش برد. منم فقط دعا میکردم که تا صبح بخوابه و یه وقت 12 شب بیدار نشه که بخواد دوباره خوابش به هم بریزه. ...
12 آذر 1392

20 ماهگی آرشیدا

سلام سلام. یه سلام گنده به همه دوستای گلم و نینیهای نازشون که بیشتر از 2 هفتس ازشون بی خبرم. در اولین فرصت به همه دوستای لیستم سرمیزنم و از خجالت همتون درمیام. طبق معمول بابایی آرشیدا اومده بود و ما با هم رفته بودیم شمال و حسابی سرمون گرم بودو وقت و موقعیت نت اومدن رو نداشتیم. آرشیدا هم یه سرمای خفیفی خورده که فقط آب ریزش بینی داره و گاهی عطسه که تو این 2 هفته خوب نشده و ادامه داره. از احوالات خودش بگم که عالیه. حسابی شیطون و با نمک و شیرین زبون شده. به باباجونش میگه کچل و وقتی ازش میپرسیم موهای باباجون چی شده؟ میگه پشه خورد .هههههههه شعر یه توپ دارم قلقلیه رو با هم میخونیم به این...
3 آذر 1392

اسباب بازیهای آرشیدا

این مطلب به سفارش مامان تسنیم جون اختصاص داره به اسباب بازیهای آرشیدا خانم. اینم عکس از اسباب بازیهای عسل خانم. البته یه چند تاییش خونه خودمون هست که عکسشون رو بعدا اضافه میکنم به این مطلب. کتابهای مورد علاقش که همه جا با خودش میبردشون.  پی نوشت: عکس اسباب بازیهای جدید در تاریخ 3 آذر ماه اضافه شد.   عروسکهای انگشتی که اینا رو هم دوست داره ولی برای چند دقیقه کوتاه سرگرمش میکنن.   تخم مرغهای اشکال رنگی که داره باهاشون اشکال رو یاد میگیره. الان مثلث و دایره رو میشناسه.   اینها که نمیدونم اسمشون چیه رو از نمایشگاه مادر و کودک نیکاجون براش گرفت که خیلی دوسش...
17 آبان 1392