مامان خیاط
دیگه دارم الکی الکی واسه خودم خیاط میشم.
واسه خاله ریحان یه بلوز. واسه خودم یه تونیک و واسه عزیز یه دامن دوختم. واسه شما هم یه تاپ و شلوارک خوشگل. خیلی بهت میاد و ناز میشی وقتی میپوشیش.
امروز داشتی واسه خودت بازی میکردی دیدم داری شعر لیتل استار رو که توی بیبی انیشتین میخونه زمزمه میکنی. کلی ذوق کردم.
پیشرفتت تو زبان هم خوب بوده و حیوونهای: پروانه. گربه. سگ. گاو. ببر.گوسفند. ماهی. اردک. اسب. گورخر. موش. طوطی. فیل. خرگوش. شیر. زرافه .قورباغه. شتر رو بلدی.
مثلا یه جا عکس شتر ببینی میگی شتر چی میشه کمل. مامان بخورتت.
خلاصه خیلی خوردنی شدی.
بعضی وقتا هم لباتو غنچه میکنی و صدای ماچ درمیاری از دور میدویی میای لپمو بوس میکنی. قربونت برم مهربون مامان.
دیروز هم بشکاف رفت تو دستم دستمو برید آخ و واخ کردم. گفتی چی شده بهت گفتم. دوییدی رفتی کرم رو آوردی و گفتی بده برات کگم بزنم. وقتی زدی هم گفتی دیگه خوب شد نمیسوزه. مامان فدات بشه.
پریروز خونه دوستم سمیه رفتیم و با رادین بودی. هر کاری میکرد حسودی میکردی و همش داد و گریه راه مینداختی. اونم از صدات میترسید و گریه میکرد. خلاصه پدرمون رو دراوردید شما دو تا.
دیشب هم خونه همکارای پدرجون مهمونی بودیم. 5 تا بچه بودید اونجا و حسابی بازی کردید و وقتی اومدیم تا یه ربع تو ماشین گریه کردی تا حوابت برد. اونجا به بچه 7 ماه از خودت کوچیکتر که داشت اسباب بازیش رو میخورد گفتی نخور میکروب داره مریض میشی. یه بار هم که همون بچه سرفه کرد دویدی و رفتی زدی پشتش.
اشتهات کماکان افتضاحه و واقعا اذیتم میکنه.
امروز با هم کاردستی درست کردیم. یه دفتر درست کردم و کاردستیهات رو با تاریخ روش میچسبونم که بعدا از دیدنش لذت ببری.
اینم عکسای این روزها:
آرشیدا و رادین
رادین کوچولو وقتی آرشیدا خواب بود.
آرشیدا و طه کوچولو
لباس جدیدی که برات دوختم.
کاردستیهای امروزمون. با تشکر از سوسن جون مامان آترینا که عکس این کاردستیها رو که برای آترینا درست کرده بود گذشت و ما هم درستش کردیم.