آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 24 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

شهربازی

1393/2/16 5:02
نویسنده : سمانه
969 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش روز معلم بود. شاگردای عزیز براش گل آورده بودن . تو هی گل رو میگرفتی بهش میدادی و میگفتی روزت مبارک.خنده

اکثر کتابات رو حفظ شدی و دیگه هر کدوم رو میارم برات بخونم میگی نه. میخوام برم نمایشگاه کتاب و برات کلی کتاب و پازل و سیدی جدید بگیرم.متنظر

دیگه عصرا نمیخوابی اکثرا. اگر هم بخوابی حتی یک ساعت خواب شبت میره بعد از 2 که خیلی بده. ترجیح میدم نخوابی ولی بعضی روزا بیهوش میشی. اونم 6 به بعد که دیره.سوت

چند روز پیش هم بردمت پارک و برای اولین بار گفتی میخوای سوار قطار برقی بشی. منم با ترس و لرز سوارت کردم. آخه میترسیدم وسطش گریه کنی و بخوای پیاده شی. ولی تا آخرش نشستی و خوشحال بودی. بعدش هم رفتی تو استخر توپ. ولی چون قدت کوتاه بود راهت نمیدادن من گفتم دورش میشینی و توش نمیری.خندونک کلی حال کردی و آخراش خیلی دلت میخواست بری تو ولی من نذاشتم.هیس

دندون 17 هم( آسیاب بزرگ پایین سمت چپ) درومده. اون یکی هم متورمه و بزودی درمیاد. ولی بالاییها رو نمیدونم.

خیلی شعر دوست داری. وقتی یه شعر جدید برات میخونم انقدر میگی بخون و به دهنم نگاه میکنی که دو روزه حفظ میشی و باهام میخونی. بعدش دیگه اون شعر رو میندازی کنار. و اگه یه وقتی بخوام برات بخونم میگی نههههههههقهر

دارم برات دنبال شعرهای جدید میگردم.

برات چند تا ماهی و یه خرس بافتم. برای اولین بار بد نشده.زبان

راستی برات پارچه گرفتم و 2 تا تاپ شلوارک دوختم واست. از روی لباسای دیگت الگو کشیدم و برش کردم. چون الگو کشیدن بلد نیستم و تا حالا خیاطی نکردم. با اینکه خیلی ایراد دارن ولی خوشم میاد ازشون.محبت

چون با عشق برات دوختم.محبتمحبتمحبت

بریم سراغ عکسهات

داری واسه نازنینت کتاب میخونیدرسخوان

این رو هم خودت درست کردی با کمک من. من میگفتم چی رو بذاری خودت میذاشتی سر جاشتشویق

 

اینم اولین لباسی که واست دوختم.خسته

 

هر 8 تا مکعب رو روی هم چیدی و خوشحال بودی.جشن

 

آماده شدی بریم پارک

 

اینجا هم سوار قطار شدی.بغل

 

یه توقفی هم جلوی باندی که آهنگ پخش میکرد داشتی و جلوش رقصیدی تا آهنگ رو عوض کردن و آهنگ غمگین گذشتن که شما با اون هم رقصیدی باز.قه قهه

 

از بیرون استخر توپ رو میدیدی و میگفتی باز کن برم تو.

 

 

اینم آکواریوم آرشیداستمحبت

 

خرسی که براش بافتم.متنظر

 

این رو هم خودش بتنهایی درست کرده.تشویق

 

اینم دومین لباسی که براش دوختم.جشن

 

 

اینم نقاشی جدیدت. مامان قربونت بره.متنظر

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان آرشيدا قند عسل
16 اردیبهشت 93 8:22
اي جانننننننن همه آرشيداها خوشگل و باهوش و جيگرنننننننن آفرين به تو كه همه رو خوب انجام ميدي اي ول مامان خانومي هنر مند عزيززززز
اوا
17 اردیبهشت 93 7:36
یعنی ارشیدا نمونه یه دختر گله هااااااااا من اگه دختر بیارم دلم میخواد مثل ارشیدا باشه عاشقشمممممممممم بوس خاله جون
ماهیار
17 اردیبهشت 93 21:50
چه مامان هنرمندی چه خانمی شده آرشیدا گلی
خاله ریحان
19 اردیبهشت 93 22:38
بخورمت یعنی با اون شیطونیات فقط شبا انقد گریه نکن بچه بگیر بخاب