آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

خاطرات 25 ماهگی

1393/1/31 17:49
نویسنده : سمانه
1,066 بازدید
اشتراک گذاری

سلامممممممممممممممم.

خیلی ناراحتم که تا همسری میاد و میریم شمال فرصت و موقعیت آپ کردن وبلاگ رو پیدا نمیکنم.

ایشاللا زودتر این ماموریت همسری تموم بشه و ما ازین خونه به دوشی راحت بشیم.

خوب بریم سراغ اصل مطلب که آرشیدای گلم هست.

12 فروردین رفتیم شمال و 13 هم یه مهمون کوچولو داشتیم. پارمیدا کوچولو اومد پیشمون. به این دوتا که خوش گذشت به ما بزرگترها هم طبیعتا بله.

بعدش هم چند روزی خونه باباجون بودیم و چند روز هم خونه خودمون و به سرعت برق و باد مرخصی همسری تموم شد و اومدیم تهران. امروز صبح هم که 31 فروردین و روز زن هست بابایی عزیزمون رفتن از پیشمون.

راستی کادوی روز زن هم آرشیدا برام دوتا عروسک دختر و پسر پو گرفته. همسر عزیز هم یه گوشی خوب برام گرفته. از هر دوشون ممنونم.

دندونهای آسیاب دومش هم داره درمیاد و به خصوص پایینیها خیلی متورم شدن. دوشب هم هست خانم خیلی بد میخوابه و توی خواب گریه میکنه و یه ریز میگم مامانم مامانم. هرچی میرم پیشش و نازش میکنم و بغلش میکنم آروم نمیشه. فکر کنم از همین درد دندونش باشه.

کارهای جدید عسل مامان هم یکی اینه که تا بیست دیگه بخوبی میشمره. اسم انگلیسی چند تا حیوون رو یاد گرفته.( گربه. سگ. غورباقه. ببر. فیل. زرافه. گورخر...) چند تا شعر جدید هم حفظ کرده و میخونه.

هر حیوونی میبینه مثلا میگه ببعی چی میشه؟ شیپ. اسب چی میشه؟ هورس. اگه بلد باشه خودش جواب میده وگرنه منتظر جواب من میمونه. و دوباره میپرسه.

از شیرین کاریاش بگم که مثلا یه روز داشتم ابروم رو اصلاح میکردم. اومد گیر داد که برای منم بگیر منم هی میگفتم نه نمیشه شما هنوز کوچولویی. خودشو مظلوم کرد و صداشو نازک کرد و با گردن کج گفت منم بگیر گناه دارم.

گاهی وقتی چیزی رو زیاد تو دهنش نگه میداره و غورت نمیده و حالش بد میشه دستمو میارم جلوی لبش و میگم بریز بیرون. اون روز باباش غذا پرید گلوش و سرفش گرفت. خیلی سرفه میکرد و خوب نمیشد آرشیدا رفت جلوش و دستشو گرفت جلوی دهن باباش و گفت بریز دستم.بریز دستم.

یه روز هم میخواستیم بریم بیرون داشت کتاب من رو ورق میزد. باباش گفت پاشو بریم آرشیدا جواب داد نه مطالعه میکنم مزاحمم نشو.

دیگه چیزی یادم نمیاد. وقتی دیر آپ میکنی خیلی چیزها از ذهنت میره.

بریم سراغ عکسها:

بقیه عکسها رو در ادامه مطلب ببینید.

 

آرشیدا و پارمیدا در حال لاو ترکوندن

 

داره به باباش کمک میکنه ماشین میشورن با هم.

 

این همون موقع هست که میگفت دارم مطالعه میکنم.

 

 

آرشیدا در حال شامپو فرش کشیدن

 

آرشیدا و ایلیا کوچولو

 

این عکسها هم مربوط به آخرین روزهای شماله توی جنگلهای قشنگ و کنار رودخونه ای باصفا.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

الهام(مامان اميرحسين)
31 فروردین 93 16:31
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری... مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی... مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری... مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد... مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود... مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن...!!! روزت مبارک
خاله ریحان
31 فروردین 93 17:42
وای مزاحمم نشو عاااااااااالی بود گودزیلا
لیلا مامان آندیا
1 اردیبهشت 93 13:51
سلام خانوم خوبی روزتون مبارک دخمل گل دس به شوینده نزن . بع قول آندیا ضلل داره قربون دختر بشم که هر روز یه کار جدیدتر میکنه و شیرین زبونی اش شیرینتر از دیروزشه . راستی آرشیدا ،آندیا سوره اخلاص رو یاد گرفته می خونه خودشم کلی ذوق می کنه . سمانه خانوم شما آرشیدا می برید پارک پراکنده بازی می کنه ، یعنی یه بازی که خودش داره بازی می کنه رو ول می کنه بره ببین همسناش چه بازی می کنن اوهم اون بازی رو بکنه .
rahelemehraban
7 اردیبهشت 93 15:33
سلام سمان جووونم خوبی؟؟؟ چقدر ارشیدا جووونم بامزه شده کی میشه هوراد منم همینطوری دلبری کنه از منبراش اسپند دود بده ماشالله خیلی ناز و خوردنی شدهفقط اونجا که لب ابه چقدر ترسناکهههه نیوفته وووووویییی
✿✿✿ الهه مامان روشا جون✿✿✿
8 اردیبهشت 93 0:50
روز مادر مبارک (اینم با تاخیر) دست آرشیدا جون و باباییش درد نکنه به خاطر کادوهاشون. ایشالا شما هم از این رفت و امدها راحت میشید و این تایمم براتون میشه خاطره.مثل ما.شوهر من دیگه شمال نمیره و همین جا هست الان رفتن و آمد و اون ساک جمع کردنا و ... برام شده خاطره. وای عزیز شیرین زبونم ماشالا بهش.سمانه جون لغات انگلیسی رو چه جوری یاد آرشیدا جونم دادی؟آخه من تازه میخوام زبانو شروع کنم.ممنون میشم راهنماییم کنی عکسای دخملی خیلی خوشگل بود. روزهاتون خوش و خرم.
محمد
9 اردیبهشت 93 13:59
شادباشیدوسلامت