بافتنیهای دخملی
تو پست قبلی قول داده بودم عکس از چیزایکه برای آرشیدا بافتم بذارم. البته تموم نشده و هنوز در حال بافت هستم.
تموم که شدن عکساشون رو به این پست اضافه میکنم.
اینم دخملی و کار دست مامانش:
گرچه خیلی تعریفی نیستن ولی مهم اینه که با عشق مادرانه تو زمانهایی که خواب بود براش میبافتم.
عکسارو میذارم که اینجا یادگاری بمونه.
یه صندل جیگولی
اینم تو پاهای کوچولوش
اولین بار بود که شلوار میبافتم یکم نقص داره ولی بد نشده.
شال و کلاه قبل از گذشتن ریشه ها
اینم با ریشه هاس که توی عکس زیاد معلوم نیست.
نمای پشت سارافون .ههههههههه
اینجا اولین بار گفت خمیر دندون ......... خمیر خندون یا حمیر حندون خیلی بامزه میگه.
اینم تل هست که سر روشا جون دیدم هوس کردم و براش دو تا تل بافتم دیشب.
در حال حاضر هم دارم یه شال و کلاه دیگه براش میبافم و بعدش هم تل و پاپوش و ژاکت رو تو برنامه دارم. تا آخر زمستون من در حال بافتنی هستم.هههههههههههه
راستی یه کلمه با مزه دیگه که جدیدا میگه هلی پیتکو ( هلی کوپتر) هست. ههههههههه
پست بعدی هم به توصیه مامان تسنیم عکس از اسباب بازیهای آرشیداست.
راستی 2 تا عکس هم از آرشیدا و دوستش متین که 2 سال ازش بزرگتره میذارم.
پی نوشت: شال و کلاه پالتوش آماده شد اینم عکسش.
نخش زیاد اومد دو تا کلاه بافتم.ههههههههه
92/8/18