آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

سیزدهمین مروارید نفسم

1392/8/6 18:01
نویسنده : سمانه
923 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشگم.

چند روز پیش یعنی عید غدیر با پدر جون و عزیز رفتیم رشت خونه خاله ریحان.

رفتنه تو ماشین خوب بودی ولی برگشت اذیتمون کردی. اونجا هم شدیدا بارون بود.

در کل خوش گذشت. با دایی فرید که حسابی جور شدی و هی بهش میگفتی ببل ببل. ( بغلم کن)

توی راه برگشت متوجه شدم اولین نیشت سرش یه کوچولو زده بیرون. بالایی سمت چپ. سمت راستی بالایی هم در حال درومدنه. 13 دندونه شدی عشگم.

دیشب عزیز داشت تو مفاتیح پدر جون دنبال چیزی میگشت که شما اومدی و به زور ازش گرفتی و گفتی پدر جون و بردی دادی به پدر جون و خوشحال هم بودی ازین کارت.

یه شب هم که داشتم تو اتاق شیرت میدادم که بخوابی کامپیوتر روشن بود و منم چشمام رو بسته بودم که دیدم یهو شیر رو ول کردی میگی کامپیتوته کاموش شد. بعد نگاه کردم دیدم مانیتور خاموش شده.

هر چی بگیم بیار بدو بدو میری میاری و خیلی هم ذوق میکنی از انجام کارها.

تو گوشی پدر جون به عکس مخاطبها میگی نینی و هی به پدر جون میگی بیاره و نشونت بده. یه روز پدر جون به عزیز گفت این عکس رو خیلی دوست داره و عزیز هم گفت نه بابا بهت کلک میزنه گوشیت رو به این بهانه بگیره. فرداش که گوشی رو به همین روش از پدر جون گرفتی بهش گفتی کلک. (یعنی کلک زدم بهت). کلی خندیدیم از حرفت.

شبی یه ساعت هم باید بیای وسط خونه و دور خودت بچرخی و دست بزنی و برقصی و ماهم با دستامون همراهیت کنیم.هورا

پازلهات رو خیلی خوب میچینی و کتابهات رو هم خیلی دوست داری کارتهای با مات رو که همه رو بلدی دلت رو زده و دیگه نگاشون نمیکنی. کارتهای دید آموز برات گرفتم که اونا رو خیلی دوست داری و اکثرش رو یاد گرفتی.

میخوام بابایی که اومد برات پازلهای دو تکه بگیریم.

به خمیر هم خیلی علاقه داری و با دستت ورزش میدی و خوردش میکنی و میریزی زمین.

دارم برات بافتنی میبافم تو پست بعدی عکساشون رو میذارم.

اینم این روزهای نازگلم:

 

 

آرشیدا کانگورو میشود....نیشخند

 

 

آرشیدای لپ گلی بعد حموم.

 

اینم یه لپ گلی شیطون.

 

اینم یه کانگوروی دیگه

 

بهش گفتم ژست بگیر ببینید چکار کرده!!!!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان تسنیم
6 آبان 92 12:17
واااااای چه کانگوروی با نمکی عزیزم خیلی ماه شده
ما هم هرشب باید همه بشیننند و دست بزنن و خانوم دور خودش بچرخه برقصه و دست بزنه هرکسی هم دست نزنه صداش میزنه مثلا بابا دس(یعنی دست بزن دیگه)
این وسایل شخصی را که دیگه نگوووووووووووو جرئت نداریم به وسایل همدیگه دست بزنیم میاد و دعوامون میکنه که ایم موبایل مامنه این شونه باباست و...
ماشاالله به آرشیدا
میشه لطفا عکسی از پازلها و اسباب بازی هاش بذاری؟
تسنیم هم همه اسباب بازی هاش براش تکراری شدن و خیلی سرگرم کردنش سخته
جدیدا یه بلز براش گرفتم خیلی دوست داره


چشم در اولین فرصت عکس میذارم ازشون.

خاله ریحان
6 آبان 92 13:44
شدید حواسش به همه چی هست خیلیییییییییییییی بلا شده!!!
سللللاااااااام باروووووووووووون


آره بلا خانوم طلا خانوم که بهش میگم اونم میگه طلا خانوم.
آتنا مامانیه روشا یدونه
6 آبان 92 16:02
عزیزم چه قدر اون عکسهات با لباس زردت خوشگل شده مثل دوستت رنگ زرد خیلی بهت میاد


مرسیییییییییییی
عاطفه مامان انیتا
7 آبان 92 1:33
سلام وای ارشیدا خانوم چه کانگوروی قشنگی..جونم ازحموم اومده چه بانمک شده ببوس شیرین خانومو


فدات شم عزیزم.بوسسسسسسسسسسس
مامان یاشار
7 آبان 92 11:29
قربونش برم هزار ماشالا خانومی شده حسابی از طرف من ببوسش سمانه جون. دندونای جدید هم مبارک.


مرسی نظر لطفتونه.
خاله زری ( مامان آرمان)
8 آبان 92 15:04
اول از همه مروارید جدیدت مبارک خانوم خوشگله
بعدش هم ای کلک شما بزرگ بشی جه شیطون بلایی میشی ( کلک )


یه شیطون بلای حسابی خاله.
الهه مامان روشا جون
9 آبان 92 4:28
سلام سمانه جون.عزیزم اسم شما جزو لینک دوستام هست.فکر کنم با دقت نگاه نکردی.من دوستای بامحبتی مثل شما رو از دست نمیدم. ببوس روی ماه آرشیدا جونمو
الهه مامان روشا جون
9 آبان 92 10:30
سمانه جون سلام عزیزم.خوبید؟عزیزم مگه میشه من دوستی به خوبی شما رو از لینک دوستام خارج کنم؟با کمال شرمندگی شما تا الان تو لیست دوستام اضافه نشده بودی.خیرت در این بود که پی به اشتباهم ببرم.ببخشید عزیزم.ببوس دخمل گلتو.


باشه عزیزم. بوسسسسسسسسسس
مرضیه
9 آبان 92 15:12
سلام سمان جون سلام آرشیدا خانم
ماشالا چه دخمری شده آدم میخواد بخوردش
خدا حفظش کنه


مرسی دوستم.
الهه مامان روشا جون
12 آبان 92 23:43
ای جان ماشالا به هوش و حواسش به خاطر کام÷یوتر و ماشالا به شیرین زبونیاش.
رویش مرواریدت مبارک خاله جون.


مرسی خاله جون. آره بدجوری حواسش به همه جا هست.هههههههههه