آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 12 سال و 25 روز سن داره

آرشیدا خورشید زندگی ما

خورشید 15 ماهه من

1392/4/11 3:13
نویسنده : سمانه
672 بازدید
اشتراک گذاری

فردا خورشیدکم 15 ماهه میشه و من به پیشواز این روز اومدم.

بابایی که از ماموریت اومد ما با پدر جون و عزیز رفتیم خونه خاله ریحان و دایی فرید. اونها سفید کنار ویلا گرفته بودن و حسابی بهمون خوش گذشت. راستی دقیقا روز تولد بابایی که 4 تیر بود اونجا بودیم و خاله ریحان و دایی فرید زحمت کشیدن و برای بابایی کیک گرفتن و شما هم حسابی ازش خوردی.

از اونجا با عزیز و پدر جون اومدیم طرف خونه خودمون. مستقیم رفتیم خونه باباجون که دلشون واست خیلی تنگ شده بود. بعد از یه روز اومدیم خونه خودمون.

تا دو سه روز دیگه عزیز اینا پیشمون هستن. ما هم همش میریم بیرون و حسابی بهت خوش میگذره و شبا بیهوش میشی ولی بازم صبح زود بیدار میشی و مامان رو اذیت میکنی. فکر کنم دندون توی راه داری.

چون هم عصبی هستی و جیغ میزنی این روزها. دستت هم همش تو دهنته و آب دهنت میریزه بیرون. غذا خوردنت هم که افتضاحه و بدجوری اعتصاب غذا کردی.

یاد گرفتی به طرز خیلی بامزه ای چشمک میزنی. میخوام بخورمت.

عشق مامان هر روز برام شیرینتر میشی و بیشتر از قبل که عاشقت بودم عاشقت میشم. این عشق غیر قابل توصیفه برام و فقط یه مادر میفهمه که من چی میگم.

اینم عکسهای این روزهات:

 اینجا منجیل است.....

 

 

 

اینجا ساحل سفیدکناره

 

 

اینجا بابایی پرتت کرده هوا و داری حسابی ذوق میکنی.خوشمزه

 

این هم سرسره بازی شما!!!!زبان

 

اینجا هم 7صبح از خواب بیدارشدی و برای اینکه بقیه رو هم بیدار نکنی منو بابایی بردیمت ساحل.کلافه

 

توی 2 تا عکس بالایی بابایی بهت گفت ژست بگیر وشما این ژستا رو گرفتی نفسم.

 

امروز هم بردیمت مجتمع پرشیا و یکم تو محوطش بازی کردی.از خود راضی

 

این هم نوع دیگه سرسره بازی شما!!!!تعجب

 

به خاطر علاقه شدیدی که به  وایت برد دایی فرید نشون دادی امروز برات این وایت برد کوچولو رو خریدیم و شما حسابی باهاش حال کردی.بغل

 

این هم تصویر اولین اثر هنری که توسط دستان توانمند شما خلق شد. هوراااااااااهورا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

راحله
11 تیر 92 8:12
15 ماهگی عروسکم مبارک
چقدر شیرین شده هزار ماشالله
اون عکسش که پریده تو هوا خیییییییییلی قشنگه ها
همیشه به گردش و سفر
دمت گرم آرشیدا جونم عجب نقاشی قشنگی
راستی واسه هورادی ما هم چشمک میزنی عایا؟

واسه هورادی که چشمکهای مخصوصش رو نگه داشته راحله جون.ههههههههههه

مامان تسنیم
11 تیر 92 8:35
وروجک چه ژستهایی گرفته حیف که اولین اثر هنری اش را نمیتونی نگه داری!
بدغذایی شدید و آبریزش دهانی و دست تو دهن بودن همیشگی یعنی دندون جدید؟؟؟هورا پس ماهم دندون توراهی داریم


تجربه من که اینو میگه مامانی. سر هر 6 تا دندونش همین حالتها رو داشت به علاوه بد اخلاقی و عصبیت شدید.
آره ولی عکسش رو یادگاری داریم. تازه 2 اثر هنری جدید خلق کرده که خودم هنوز تو کفش موندم و باورم نمیشه. مامان و باباش رو کشیده وقتی باباش ازش خواسته. خدایی خیلی خوب کشیده. تو پست بعدی عکسشون رو میذارم.
الهام مامان آوینا
11 تیر 92 14:54
خط خطی های ناخواناشون منو میکشه.. جیگرشون را برم من... اوینا هم این روزا دستش را سمت دهانش خیلی می بره و اب دهانش هم میره طوری دستش را تو دهانش میکنه که گاهی انگار حالت تهوع می گیردش فکر نمی کردم برا دندون باشه.. چه جالب پس از دندونشه؟؟؟؟؟!!!!!
این روزا هم شب ها چند بار بلند میشه و غرغر میکنه.. البته فکر کنم دلش درد گرفته بود دیشب!!!!!!!
اون عکسی که پرتابش کردید بالا خیلی هنری افتاده... سوژه های قشنگی دارید... راستی یه سوال ارشیدا گیر نمیده به النگواش.. مثلا هی بخواد دربیاره و اینا؟؟؟؟؟ رمز را هم براتون تلگراف کردم


آرشیدا که از دندونشه چون لثه هاش هم متورم شده.
روز اول گیر میداد ولی الان نه. فقط ازش بپرسی النگوهات کو نشونشون میده. یا بگی چه النگوهای خوشگلی داری. نشونشون میده و تو هوا تکونشون میده قرتی خانم.
مامی آرمان (خاله زری )
11 تیر 92 17:12
آخی عزیزم چه با نمک بودن عکساش ...

هفت صبح لب ساحل خیلی کیف داره اونم با یه جوجه کوچولو


بله خیلیییییییییییییییییی
خاله ریحان
11 تیر 92 21:46
مارمولک خاله ای دیگه


استعداد هنریش هم به خالش رفته.
كتي(مامان آقا مهديار)
12 تیر 92 18:29
سلام پيشاپيش از لطفتون ممنونم لطفا به اين آدرس برين... http://mahdiyarr.niniweblog.com/post129.php
★ خاله مرجان ِایلیا ★
14 تیر 92 16:12
سلام سمانه جون!خوبید؟آرشیدا عسلی خوبه؟انقده دلم براش تنگ شده بود!وب ایلیا رو که آپ کردم زودی اومدم پیش آرشیدا!
عزیزممممممممممممم!
چقد بزرگ شده!
چقد خانم شده!
دلم ضعف رفت برای اون عکسش که عینک دودی زده!
هزارماشالله بهش!
راستی خدا حاجی بابارو هم بیامرزه!
هرچی خاک ایشونه بقای عمر شما باشه!
منو ایلیاهم به روزیم!

مرسی خاله مرجان جون. ما هم دلمون براتون تنگ شده بود.
ایلیا رو ببوسید.

زهرامامانه ایلیا جون
15 تیر 92 15:46
با دوتا پست جدید اپم بدو بیا دوست خوبم

-------------------------_(/_\)
-------------------------,((((^`/-
------------------------((((--(6-/-
----------------------,(((((-,,----/
--,,,_--------------,(((((--\"._--,',;
-((((\\-,...-------,((((---\----`,@)
-)))--;'----`"'"'""((((---(------´´
(((--\------------(((------/
-))-|----------------------|
((--|--------.-------'---- -|
))--/-----_-'------`t---,.')
(---|---y;---,-""""-./---/\--
)---/-.\--)-\---------`/--/
---|.\---(-(-----------\-\'
---||-----//----------\\'|
---||------//-------_\\'|ا
---||-------))-----|_\--||
---/_/-----|_/----------||
---`'"------------------\_|
برات اسب گذاشتم که زود بیای
فقط اسب سواری که بلدی ؟؟
آپم خوشحال میشم که بیای


مرسی. زود یاد میگیرم و میام.ههههههه
سیاکیا
17 تیر 92 3:36
سلام عزیزم ویانا تو مسایقه شرکت کرده ممنون میشم رای بدید بهش 175 رو ب شماره 20008080200 اس ام اس کنید مرسیییییییی بوسسسسسسسسسسسس
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
17 تیر 92 9:47
ای جون دلم 15 ماهگیت مبارک 150 ساله بشی عشقم.
خیلی ژستات بامزه بود عزیزم.
سمانه جون خوب دل داریااااااااااااااااا من اگه بابا مهدی روشایی رو 1 میل بندازه بالا حالم بد میشه.
عزیزم خصوصی داری.چک کن لطفا


آخی عزیزم. بچه ها خوششون میاد. زیادی حساس نباش.ههههههههههههههه
برسام
18 تیر 92 10:00
عزیزم چه عکسهای خوبی... تو همشون صدای خنده اش میاد


مرسی
آتنا مامان روشا یدونه
18 تیر 92 12:04
به به چه اثر هنری عکسش که باباییش پرتش کرده هوا با حاله


هنرمند دخترم دیگههههههههه
مامان محمد و ساقی
19 تیر 92 1:49
سلام گلم
آرشیدا جون 15 ماهگیت مبارک عزیزم
تولد بابایی هم مبارک باشه.دست خاله ریحان و همسرشون درد نکنه
اونجا واقعا" آرشیدا تو هواست؟من میترسم
وای خدا تیپ و ژشستهاشو ببین
خوب میذاشتی 7 صبح خاله ریحان رو از خواب بیدار میکرد
ریحان جان دبم برات تنگ شده.کجایی؟بیا پیشم

مرسی عزیزم. آره دیگه تو هواست نترس.ههههههههه
رفت بیدارشون کنه نجاتشون دادیم.
وای من یادم رفت رمزت رو بهش بدم. امروز بهش میدم.شرمنده

مامان محمد و ساقی
19 تیر 92 1:50
راستی اولین اثر هنری دخملی خیلی خوشگله.


مرسی عزیزم.
مسیحا
19 تیر 92 21:18
سلام ، با تب تابستون آپم
زهره مامان آریان
20 تیر 92 2:11
وای چه عکس جالب ولی دلهره اوری اونی که پرتابش کردین تو هوا.
چه ژست باحالی هم گرفته شیطونک.
اثر هنریشو ببین باید بذارید تو موزه.ماشالله
بوس برا دخملی خوشکل و بلا


خودش که خیلی ذوق زده میشه ازین کار.ههههه
جدیدا همش تو ِژسته دخملی. فکر کن عموی شوهرم چراغ قوه میزد تو صورتش این فکر میکرد فلاش دوربینه ژست میگرفت.هههههههههه
سوسن
22 تیر 92 21:24
سلام عروسک کوچولوی زیبای خاله ...

خوبی عزیزم؟

به به میبینم که حسابی داری خوش میگذرونی...

ایشالا همیشه زیر سایه پدر و مادر خوش باشی میبوسمت بوسسسسسسسس


مرسی عزیزم لطف داری.بوسسسسسس
پدر دو قلوها
23 تیر 92 7:08
با سلام از همه دوستان و آشنایان عزیز خواهشمندم به آدرس زیر رفته و در رای گیری آتلیه سها شرکت کرده و به دوقلوهای عزیزم کیمیا وکیانا ناظم عزیز رای دهید. مهلت تا ٩ مرداد ماه میباشد http://soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7 پیشاپیش از مشارکت شما عزیزان کمال تشکر و قدردانی را دارم
لیلا مامان اندیا
24 تیر 92 18:44
عزیزم خدا حفظت کنه


مرسی دوستم. آندیا کوچولو چطوره؟
مجي
31 تیر 92 23:37
سلاممممممممممممم خاله فدات شيرينكم


مرسی موجی جون کجایی؟؟
دلم برای تو و ماهان بلا تنگیده.