8 ماهگی
آرشیدای نازم 8 ماهه شد. باورم نمیشه 8 ماه تموم از بودنش کنار ما میگذره. خدا رو شکر میکنم که یه فرشته کوچولو از آسمونا واسه ما فرستاد و زندگی شیرین من و باباش رو از عسل هم شیرینتر کرد. اگه این فرشته کنارم نبود نمیدونم چجوری میتونستم دوری های یک ماهه همسری رو تحمل کنم. خیلی دوسشون دارم . عزیزترین زندگیم هستند این پدر و دختر ناز. ایشاللا همیشه سالم و شاد کنار هم زندگی کنیم و همیشه خاطره های خوش باشه از گذشته مون. خوب دخمل من این روزا همون بابا رو هی میگه. یه بار هم خاله گفت. ( آله) دیروزم که داشتم با باباش حرف میزدم گوشی رو دادم بهش و گفتم بگو الو بابا. اونم ذوق کرد و گفت اووو باااا باااا. ...