ویروس بدجنس و دندون نهم
یه سلام گرم و صمیمی به همه دوستای گلم و دختر نازم. بابت تاخیر طولانی توی آپ کردن وبلاگ از همه عذر میخوام ولی سرمون خیلی شلوغ بود و اینترنت هم در دسترس نداشتم. شرمنده ام که نتونستم تو این مدت بهتون سربزنم. از پس فردا که همسرم بره میام به همه سرمیزنم و جبران میکنم. دلم واسه همه نینیهاتون تنگ شده. از اولش براتون تعریف کنم. روز قبل عید فطر که 17 مرداد بود همسری اومد خونمون و شبش ما حرکت کردیم برای شمال چون پدر همسرم قلبش رو آنژیو کرده بود و بالون زده بود. گفتیم مستقیم بریم خونه اونها و عید فطر هم پیششون باشیم. آرشیدا از دیدنشون کلی ذوق زده شد. ناهار هم خونه مادربزرگ پدری همسری بودیم و همه عموها و عمش هم اونجا بودن. به آرشید...